-
ساقی..
جمعه 7 خردادماه سال 1389 22:20
تا میکده خالی از شراب است حال من خسته دل خراب است دست از سرم ای طبیب بردار داروی دلم شراب ناب است دور از لب نوش ساقی امشب چون چشمه دو چشم من پر آب است ساقی به سراغت آمده شمس برخیز،برخیز چه جای خواب است خوشا آنکه همچون تو مست از جهان می رود خوشا آنکه همچون تو مست از شراب الست از جهان می رود خوشا آنکه همچون تو در خواب...
-
گوشه میخانه میمانم
سهشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1389 23:29
اگر من ترک ارباب وفا کردم پشیمانم اگر این گونه با ساقی جفا کردم پشیمانم من از عمری که با زاهد فنا کردم من از جوری که در راه خدا کردم پشیمانم من امشب گوشه میخانه میمانم که داد از ساغر و پیمانه بستم به هر جا پا گذارم کینه ها بینم هزاران چهره در ایینه ها بینم چه جایی خوش تر از میخانه بگزینم من اینجا مست وحیرانم من امشب...
-
خون انگور
سهشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1389 22:50
عارفان را شمع وشاهد نیست از بیرون خویش خون انگوری نخورده بادشان هم خون خویش هر کسی اندر جهان مجنون لیلایی شدند عاشقان لیلای خویش و دم به دم مجنون خویش باده غمگنان خورندو ما ز می خوش دل تریم رو به محبوسان غم ده ساقیا، افیون خویش خون ما بر غم حرام و خون غم بر ما حلال هر غمی کو گرد ما گردید شد در خون خویش من نیم موقوفه...
-
دوزخی بود عاشق و مست
چهارشنبه 8 اردیبهشتماه سال 1389 13:04
گویند که دوزخی بود عاشق و مست قولی است خلاف که دل در ان نتوان بست هی مفتی شهر ازتو بیدارتریم با این همه مستی ز تو هوشیار تریم تو خون کسان نوشی و ما خون رزان انصاف بده کدام خونخوار تریم گویند کسان بهشت با حور خوش است من میگویم که اب انگور خوش است این نقد بگیر و دست ازان نسیه بدار اواز دهل شنیدن از دورخوش است <<...
-
اهنگ زیبای من از جهانی دگرم
سهشنبه 7 اردیبهشتماه سال 1389 14:17
من از جهانی دگرم دانلود گر روحه خداوندی دمیده در روان آدم و حواست پس ای مردم خدا اینجاست خدا اینجاست خدا در قلب انسانهاست به خود آ تا که در یابی خدا در خویشتن پیداست همای از دست این عالم پر پرواز خود بگشود در خورشید و آتش سوخت خداوندا بسوزانم در این آتش همایم کن بیا از این تنه آلوده و غمگین جدایم کن
-
چهانی دگر
دوشنبه 6 اردیبهشتماه سال 1389 22:30
من از جهانی دگرم ساقی از این عا لم واهی رهایم کن نمی خواهم در این هیبت بمانم بیا از این تنه آلوده و غمگین جدایم کن تو را اینجا به صدها رنگ می جویند تو را با حیله و نیرنگ می جویند تو را با نیزه ها در جنگ می جویند بیا از این تنه آلوده و غمگین جدایم کن تو جان می بخشی و اینجا به فتوای تو میگیرند جانی را که بخشیدی تو بر...
-
تو به هارا بشکنید...
دوشنبه 6 اردیبهشتماه سال 1389 22:06
« توبه ها را بشکنید » توبه ها را بشکنید ، توبه ها را بشکنید میخانه ها را وا کنید ای بـــاده خـــواران پیمانـه را احیــا کنیـد ای مــل گســاران باده ساغـر کنیـد ، توبـه ای دیگـر کنیـد خرقه از تن برکنید ، توبه ها را بشکنید توبـــه هــا را بشکنیـــد آمــــد بهــــاران یادی از آئین مستانی کنید ، مست پنهانی کنید تا سحر...
-
غم دل مارا که خورد.....
دوشنبه 6 اردیبهشتماه سال 1389 21:59
« غم دل ما را که خورد » ما که می از خمره میخانه خوریم از چـــه غـــم زاهد دیوانــه خوریم ما کـه خرابیـــم و بر آبیـم و سراب از چــه غـم کافــــر بیگانـه خوریـم غم دل ما را که خورد همه خوابند و دل ما همچـو دیوانه ها خـود خرابیــم و در اندیشــه بیگانه ها نوری که به میخانه نیاز است به بتخانه حرام است غـــــم دل...
-
مستان بیایید...
دوشنبه 6 اردیبهشتماه سال 1389 21:52
مستان، مستان، مستان می آیند مستان، مستان، مستان می آیند زاغـــــان می میـــرند خـاموشی می گیرند هزار دستان می آیند مستان، مستان، مستان می آیند مستان، مستان، مستان می آیند ساقی وا کن آغوشت مـی ده از لـب نوشت خود پرستـــان میروند می پرستان می آیند مستان، مستان، مستان می آیند
-
انواع شراب در ادبیات فارسی
دوشنبه 6 اردیبهشتماه سال 1389 20:59
* می: شراب قرمز * باده: شراب به طور کل * نبیذ: می خرما * سیکی: می پرمایه و گیرا * صهبا: می سفید * مُل: لیکور، می معمولی را هم میگویند * بگماز: گونهای می نام انواع ظروفی که در زبان فارسی برای نوشیدن شراب و برخی دیگر از نوشیدنیهای الکلی به کار میرود: * پیک: لیوانک شیشهای عرق خوری * چَتوَر: بطری به اندازه یک چهارم...