می و دوزخ...

مرز در عقل و جنون باریک است کفر و ایمان چه به هم نزدیک است...

می و دوزخ...

مرز در عقل و جنون باریک است کفر و ایمان چه به هم نزدیک است...

ساقی..

تا میکده خالی از شراب است
حال من خسته دل خراب است

دست از سرم ای طبیب بردار
داروی دلم شراب ناب است
دور از لب نوش ساقی امشب
چون چشمه دو چشم من پر آب است
ساقی به سراغت آمده شمس
برخیز،برخیز چه جای خواب است



خوشا آنکه همچون تو مست از جهان می رود

خوشا آنکه همچون تو مست از شراب الست از جهان می رود



خوشا آنکه همچون تو در خواب مست
به دور از غم هرچه هست از جهان می رود

کسی با خود از این جهان ارمغانی نبرد
خوشا آنکه همچون تو با جام و نامی به دست از جهان می رود

پس از تو نه می می توان نوش کرد
نه بر نغمه و سوز سازی توان گوش کرد

چه فخری به خود می فروشد زمین

که همچون تو رامشگری را در آغوش کرد....



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد